داستان جالب (تجزیه و ترکیب !)
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام
است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز
بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را
در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را
بنوشیم حرام می شود؟….
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟
گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می
آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و
آن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری
نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما
من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!
ادامه مطلب ...
به یارو میگن طاقت شنیدن خبر بد داری ؟
میگه آره ، گفتن بابات مرد !
گفت: خاک تو سرت فکر کردم یارانه ها رو قطع کردن !
.
.
.
زندگی چیست !؟
فاصله ی بین مای بیبی تا ایزی لایف !
.
.
.
رسد آدمی به جایی که به جز غذا نبیند
رمضان شناختم من به خدا قسم غذا را !
.
.
.
( کالسکه )
واژه ای است که یک اصفهانی ، هنگام تست یک میوه کال بکار میبرد !
.
.
.
زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا !
.
.
.
اس ام اس خنده دار
از قلبم پرسیدم فرق عشق و دوستی چیه؟
قلبم جواب داد: کار من تامین خون بدنه
سوالای چرت و پرت از من نپرس !
ادامه مطلب ...